شهدای دشت بزرگ

شهدای دشت بزرگ

معرفی شهدای گرانقدر دشت بزرگ
شهدای دشت بزرگ

شهدای دشت بزرگ

معرفی شهدای گرانقدر دشت بزرگ

مجمع آوری نامه های رزمندگان هشت سال دفاع مقدس

مجمع آوری نامه های رزمندگان هشت سال دفاع مقدس 

با توجه به اینکه بزودی نمایشگاه آثار ،دست نوشته و نامه های رزمندگان و شهدای هشت سال دفاع مقدس در گالری اهواز برگزار میگردد ، لذا از دوستانی که نامه یا دست نوشته در اختیار دارند بصورت امانت و یا اسکن شده تحویل دهند تا در نمایشگاه گالری اهواز به نمایش گذاشته شود.پیامک:30002515700700

نظرات 3 + ارسال نظر

با سلام و عرض تسلیت لیالی قدر و با درود فراوان بر شهیدان دفاع مقدس و شهدای گرانقدر دشت بزرگی که ماییه عزت استن خوزشتان هستند با افتخار آماده تبادل لینک هستیم بک یا الله خادم شما هوشمند

09169048805 همراه حقیر در صورت نیاز در خدمتیم در تمام وبهایمان لینک میشوید

سلام تشکر در خدمتیم

با سلام ؛

همین الان مطلع شدیم یکی از جانبازان والامقام کشورمان از جراحاتشان در اذیت هستند . لطفا بر حسب وظیفه و به رسم ادب با قلبهای پاکتان و سر نمازهایتان دعایشان نمایید.

و برای شرکت در ختم لطفا تعداد امن یجیبهای خودتان را اعلام نمایید تا ثبت شود.

باتشکر

http://janbaz.blogfa.com/

آب جیره بندی شده بود آن هم از تانکری که یک صبح تا شب زیر تیغ آفتاب مانده بود ، مگر میشد خورد ؟
به من آب نرسید ، لیوان را به من داد و گفت : “من زیاد تشنم نیست ، نصفش رو خوردم بقیه ش رو تو بخور ، گرفتم و خوردم”
فرداش بچه ها گفتن که جیره هرکس نصف لیوان آب بود !
.
.
رفته بودیم شبی سمت حرم یادت هست‌ ؟
خواستم مثل کبوتر بپرم یادت هست‌ ؟
توی این عکس به جا مانده عصا دستم نیست‌
پیش از آن حادثه پای دگرم یادت هست‌ ؟
رنگ و رو رفته ترین تاقچه خانه مان‌
مهر و تسبیح و کتاب پدرم یادت هست‌ ؟
خانه کوچکمان کاهگلی بود ، جنون‌
در همان خانه شبی زد به سرم یادت هست‌ ؟
قصد کردم که بگیرم نفس دشمن را
و جگرگاه ستم را بدرم یادت هست‌ ؟
خواهر کوچک من تند قدم بر میداشت‌
گریه می کرد که او را ببرم یادت هست‌ ؟
گریه می کرد در آن لحظه عروسک میخواست‌
قول دادم که برایش بخرم ، یادت هست‌ ؟
راستی شاعر همسنگرمان اسمش بود
اسم او رفته چه حیف از نظرم یادت هست‌ ؟
شعرهایش همه از جنس کبوتر ، باران‌
دیرگاهی است از او بی خبرم یادت هست‌ ؟
آن شب شوم ، شب مرده ، شب دردانگیز
آن شب شوم که خون شد جگرم یادت هست‌ ؟
توی اروند در آن نیمه شب با قایق‌
چارده ساله علی ،‌ همسفرم یادت هست‌ ؟
ناله ای کرد و به یک باره به اروند افتاد
بعد از آن واقعه خم شد کمرم یادت هست‌ ؟
سرخ شد چهره اروند و تلاطم می کرد
جستجوهای غم انگیز ترم یادت هست‌ ؟
مادرش تا کمر کوچه به دنبالم بود
بسته ای داد برایش ببرم یادت هست‌ ؟
بعد یک ماه همان کوچه ، همان مادر بود
ضجه های پسرم ، هی پسرم یادت هست‌ ؟
چارده سال از آن حادثه ها می گذرد
چارده سال چه آمد به سرم یادت هست‌ ؟
توی این صفحه به این عکس کمی دقت کن‌
توی صف از همه دنبالترم یادت هست‌ ؟
لحظ ‌ای بود که از دسته جدا افتادم‌
لحظه ای بعد که بی بال و پرم یادت هست‌ ؟
اتفاقی که مرا خانه نشین کرد افتاد
و نشد مثل کبوتر بپرم یادت هست‌ ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد